Tuesday, July 13, 2010

جنگ زده

جنگ زده


من
از صدای یک روانی
پخش می شوم....
روی مغز خیابان های جنگ زده
رد پای ضبط پخش شده
در تار
تار...
گلویم
موج میزند
موج اولم
نبود طعم شور لب هات
روی گلوی شیمیایی ام
گلدسته ی چشم هات بود
آوازی نمی خواندند
بر مزار این ناخن رنگ پریده
هی توی لاک خودت رفتی
این گلو
خروس خوان حجله ی مادری شهید نشد !
قلب های مین زده
در کوچه پس کوچه های شهر ماه زده
موج میزند
تا خط اول هق هق ریخته مان
با سپیدی موهامان
پاک سازی شوند !

به شهادت ترکش های این نگاه
شهید می شوی
از سرزمین قلبم
خون می چکد
.
.
.
به فتح چشم هات می رسد
اسارت بغض تپیده مان
روی موج آخرم
هجاهای گلوم
پخش می شوی.....


تیر 1386_ بندرماه شهر