پدر که از خانه بیرون ام کرد
هیچ نفهمیدم
موهایم
به پای کلماتی
سپید می شوند
که هیچ عاشقم نبوده اند
به پای مردانی
که کلمه – کلمه
از زنانگی ام
عبور می کردند
مثل بوسه هایی
که در بغض های گلویم
پیر شدند
هنوز در خواب هایم
راه می روند
حرف می زنند
کلماتی
که قربانی انگشت های منند
.
هیچ نفهمیدم
موهایم
به پای کلماتی
سپید می شوند
که هیچ عاشقم نبوده اند
به پای مردانی
که کلمه – کلمه
از زنانگی ام
عبور می کردند
مثل بوسه هایی
که در بغض های گلویم
پیر شدند
هنوز در خواب هایم
راه می روند
حرف می زنند
کلماتی
که قربانی انگشت های منند
.