جنگ زده
توی خودم فرو می روم
پاهایت را به این تخت می کشد
توی خودم فرو می روم
پاهایت را به این تخت می کشد
....لنگان لنگان
مین های منفجر
کلاه های سوراخ سوراخ
دست وُ پاهای جدا وُ تکه تکه روزها وُ شب هایی صداهات
از مرز تنم عبور می شود
انقلاب قلبم
فرو نمی نشیند
به کلمه پناه می برم
به لنگان لنگان پاهای تو بر مین ها
درمیدان های قلبم
شب های منفجر
ستاره های خاموش
پنجره های بسته
عملیات فتح مهیاست
انهدامی دیگر
در جبهه بوسه هایت
دستمال سفید پیشانی ام
تکان می دهم فراز روزها وُ شب های سونات هایی ات
تو مرا به خود می خوانی
....به فرو رفتن
هر مین / انهدام ثانیه ایست
که سنگر آغوشت
بر تکه تکه پاها وُ دست هایم
! پناه
شهید
اسطوره اش
با لنگان لنگان پاهای تو
از پایه های این تخت
به هر تخت
! شهادت می دهد شهید
من بر سرزمین تختم
اسیر می شوم
دستمال سفید موهایم
بر خطوط مقدم پیشانی ام
از شلیک بوسه هایت
صلح تن هامان را
سنگر آغوشت
به انهدام مین ها می سپارد
بر هر تخت
گلوله لب هایت
!...شلیک
و من همچنان در ابتدایی یک جنگ می مانم
با مین هر سطر
. توی خودم فرو می روم
فروردین 1388
مین های منفجر
کلاه های سوراخ سوراخ
دست وُ پاهای جدا وُ تکه تکه روزها وُ شب هایی صداهات
از مرز تنم عبور می شود
انقلاب قلبم
فرو نمی نشیند
به کلمه پناه می برم
به لنگان لنگان پاهای تو بر مین ها
درمیدان های قلبم
شب های منفجر
ستاره های خاموش
پنجره های بسته
عملیات فتح مهیاست
انهدامی دیگر
در جبهه بوسه هایت
دستمال سفید پیشانی ام
تکان می دهم فراز روزها وُ شب های سونات هایی ات
تو مرا به خود می خوانی
....به فرو رفتن
هر مین / انهدام ثانیه ایست
که سنگر آغوشت
بر تکه تکه پاها وُ دست هایم
! پناه
شهید
اسطوره اش
با لنگان لنگان پاهای تو
از پایه های این تخت
به هر تخت
! شهادت می دهد شهید
من بر سرزمین تختم
اسیر می شوم
دستمال سفید موهایم
بر خطوط مقدم پیشانی ام
از شلیک بوسه هایت
صلح تن هامان را
سنگر آغوشت
به انهدام مین ها می سپارد
بر هر تخت
گلوله لب هایت
!...شلیک
و من همچنان در ابتدایی یک جنگ می مانم
با مین هر سطر
. توی خودم فرو می روم
فروردین 1388
13 comments:
دوستان عزيز ازين بعد شعرها و نوشته هاي ام را در اين سرزمين منتشر مي كنم .
قدم ها و نظرهايتان بر چشم مي ماند.
بامهر
سارا بهرام زاده...سپهر
درود تبریک
saraye azizam inja ham bi naziri tabrik
elnaz
عالی بود
اگر ببینمتان در شهریما و شعر تازه منتشر شده را مرور کنید بسیارها بسیار سپاسگزار خواهم شد.
اين شهر"بَرْْآفتاب"
تمام شب روز است و
روشن است که خوابیده سوخته سوخته
فرو افتاده در روزهايي که خون از
مجسمه هاي آزا ديش
میچکد
پايشان درگچ و
سلام ساراي عزيز
به انتظارت نشسته ام
با يك سپيد كه داغه داغ
سارا جان برای اولین بار به خانه ی اندیشه هایت دعوتم با لذت خواندم واز آنجا که هنوز با سبک وشیوه ات آشنا نیستم و با کامنت های پیش ساخته وکلیشه ای هم جایی نمیروم اجازه بده نازنین در پست های بعدی اظهار نظر کنم
با درود و احترام
سلام
چنان ذوقی که باید ایجاد نکرد و به خوانش اکتفا کردم
با احترام
شاعر عزیز خواندیم ولذت بردیم..کانون ادبی دانشگاه باهنر نیز بروز است.با نظر خود ما رو در بهتر شدن آثار همراهی کنید .ممنون.[گل]
من هنوز زنده ام
برگشتم
Salam Sara Jonam in commento ba mobam dadam
elnaz
بسيار خوب بود شعري كه خواندم ... انرژي كلمات به خوبي منتقل شده است و موسيقي خوبي دارد اين شعر
سلام سارای عزیزم بسیار لذت بردم مرسی
Post a Comment