! و اين زن منم
چمداني پر از زنانگي اش را به دوش ديوارهاي تيمارستان مي كشيدم
از حدقه هاي سياه پليس رواني اعتراف ها ي ام را بيرون
يك مشت بر تخت گره مي زدم به تخمك هاي پدر
با يك مشت قاضي محترم در انگشتانم مچاله
ويك دهان پنجره به پليس رواني شليك
از طبقه هفتم
از حدقه هاي سياه پليس رواني اعتراف ها ي ام را بيرون
يك مشت بر تخت گره مي زدم به تخمك هاي پدر
با يك مشت قاضي محترم در انگشتانم مچاله
ويك دهان پنجره به پليس رواني شليك
از طبقه هفتم
زمين هاي باير تيمارستان هم رواني ست
چاه فاضلابي اشك هاي رواني ام را مي بلعد
چاه فاضلابي اشك هاي رواني ام را مي بلعد
گور رواني اي مي بينم اش در خاك همين زمين ها زنده به گور
نفس هاي اهواز از آن شب ها هنوز گرگ و ميش است
پاهاي فرودگاه بر مدار پاهاي رواني ام مي چرخد
! من هم زن بودم و حق پريدن داشتم
پاهاي فرودگاه بر مدار پاهاي رواني ام مي چرخد
! من هم زن بودم و حق پريدن داشتم
! بليط ها را باطل كردند پليس هاي رواني به تيمارستان پناهنده ام
خداوند در رنگ آميزي قرص هاي مكرر در آمد و شد بود تا رگ هاي ام را تيغ حمام زنانه كنم
جهان كوچكي ست خانم پزشك به گوشه ي مقنعه اش زبان رواني ام بر مي خورد
خداوند در رنگ آميزي قرص هاي مكرر در آمد و شد بود تا رگ هاي ام را تيغ حمام زنانه كنم
جهان كوچكي ست خانم پزشك به گوشه ي مقنعه اش زبان رواني ام بر مي خورد
و قرص هاي رواني را زياد
زمان لبه ي هر ثانيه رگ هايش را تيغ مي زند
من از سردابه خون صبح
تنهايي شب هاي اتاقم را دريا مي شوم
تيمارستان جزيره مسكوني ديگري ست زير آب دو زيست مي شود
نفس هاي مانده ام خيابان را ماهي به ماهي از آب مي گيرند
! ماهيان مرده گيره ي گيسوانم
من از سردابه خون صبح
تنهايي شب هاي اتاقم را دريا مي شوم
تيمارستان جزيره مسكوني ديگري ست زير آب دو زيست مي شود
نفس هاي مانده ام خيابان را ماهي به ماهي از آب مي گيرند
! ماهيان مرده گيره ي گيسوانم
اقيانوس شب هاي اتاق رواني ام
! دو زيست مي شوم
اسفند 1388 _ بندر ماه شهر
16 comments:
سال نو پيشاپيش بر همه دوستان مبارك !
باز هم مرسی
مثل همیشه
و
با بهترین آرزوها برای سال جدید
هرچند
من از همین رگبار بی تأثیر فهمیدم
امسال هم مثل همیشه سال خوبی نیست...
بادرود و شادباش نوروز
شعر خوبي خواندم ....شاعري مثل هميشه و همه وقت ....شعر رواني و شورشي رواني ....سال نو مبارك
آخرین نوشته سال 1388-شروه
سال ۱۳۸۹ مبارک
vayyyyyyyyyy behtarin sheari bod ke shinidam doset daram sara jonam sale bi naziri dashte bashi
سلام
با یک پست ناگهانی
دو شعر غمگین و به شدت هشتاد و هشتی
و پنج خبر شاد و امیدوار کننده از سال هشتاد و نه
به روزم
صد سال به از این سال ها!
منتظرم
با درود
و شادباش سال نو
سالی پر از شادی و آزادی برای شما و هم وطنانم آرزو دارم .شعر ها ی ات همواره سبز.با احترام
شعر زیبایی خواندم
سال نو مبارک
متشکرم
شعرت راخواندم گزاره های قابل تاملی داشت تصویرهای بدیع با مایه هایی از زبانگرایی
"بیندیش بهترین چیست درسال نوهمان رابرایت آرزو می کنم"
شعر خوبی ست رفیق سبز بمانی رفیق !
..
..
..
گاهی که رفتن از درون به بیرون ( از من به تو ) بهانه نمی خواهد...
خواندیدنی "ولیعصر استریت" را گذاشته ام تو "هواخوری". گمانم بهترین جاهای تنم را کنده و گذاشته ام توی این سفره که نوش جان کنید !
ساراي عزيز سلام و تبريك و بوسه
سالي سرشار از شور و شعر و شراب برايت آرزو ميكنم
شعري رواني خواندم و چقدر دوستش ميداشتم
آمده بودم كه بگويم يك شعر هست كه پايان هيچ تويي نيست و يك من هست كه .... منتظرم ساراجان
سارای عزیز من شعرت را در "زبانم که می گیرد "خواندم .بسیار عمیق وزیبا بود
خوشحال می شوم با هم در ارتباط باشیم .
خوشحالم که از نظر شما می گذرد و برایم جالب و کنجکاوم که کتاب من
چطوری به دست شما رسیده
و دوست دارم نقد و نظرتونو بدونم
حسین فاضلی مشهد
سلام اگر آدرس پستی برایم میل کنید یا در وبلاگم بگذارید هم از کتاب اول و هم از کتاب دومم برایتان ارسال کنم و تعدادی را هم که به دست دوستان برسانید
ممنون
موفق باشید شاعر
Post a Comment