پدر که از خانه بیرون ام کرد
هیچ نفهمیدم
موهایم
به پای کلماتی
سپید می شوند
که هیچ عاشقم نبوده اند
به پای مردانی
که کلمه – کلمه
از زنانگی ام
عبور می کردند
مثل بوسه هایی
که در بغض های گلویم
پیر شدند
هنوز در خواب هایم
راه می روند
حرف می زنند
کلماتی
که قربانی انگشت های منند
.
هیچ نفهمیدم
موهایم
به پای کلماتی
سپید می شوند
که هیچ عاشقم نبوده اند
به پای مردانی
که کلمه – کلمه
از زنانگی ام
عبور می کردند
مثل بوسه هایی
که در بغض های گلویم
پیر شدند
هنوز در خواب هایم
راه می روند
حرف می زنند
کلماتی
که قربانی انگشت های منند
.
18 comments:
سلام خانم بهرام زاده
باز هم بی دعوت آمدم
شعر خوبی خواندم
استعاره ها خیلی خوب با خواست راوی پیش رفته و جا افتاده اند
شعر را چند بار خواندم فقط به نظرم
بکار بردن زیاد حرف " که "
کمی از روانی این شعر خوب می کاهد و گاه آن را به توضیح دادن می کشاند
مثلا:
مثل بوسه هایی
که در بغض های گلویم
پیر شدند
----
بدون "که" بخوان
هم روان تر است هم تعلیق ایجاد میشود
---
اما با این وجود شعر خیلی موفق بود .
ما نا باشی شاعر
سلام دختر گل ام
با شعری چشم ام به در مانده ام نازنین
برای شعرت بر می گردم
ali neveshti shaer...dorod bar to
احساس زنانه ات را خوب به تصویر می کشی و این چیز کمی نیست چرا که بسیاری از شعرهای زنانه فاقد چنین عنصری هست اند و عقیده اشان هم این است که شعر زنانه ،مردانه نه داردبه گذریم
شعری منسجم خواندم با تصاویری ناب و ویژه،آن چیزی که خیلی برای من مهم است فضاسازی مناسب با بیانی تازه که ایجاد فرم می کن ادو بیش تر شعرهای شما از چنین عناصری بهره می گیرد و من شما را شاعری توان مند می دان ام با آینده ای روشن که با پشت کارو استعدادی که نشان می دهی حتمن به این مهم خواهی رسید
موهای ام/به پای کلماتی/سپید می شوند
کلماتی/که قربانی انگشت های منند
قلم ات همیشه پرتوان
هیچ نفهمیدم
موهایم
به پای کلماتی
سپید، خواهند شد
که هیچ عاشقم نبوده اند
پا به پای مردانی
که کلمه – کلمه
از زنانگی ام
می خواستند عبور کنند
مثل بوسه هایی
که در بغض های گلویم
پیر شدند
هنوز در خواب هایم
راه می روند
حرف می زنند
کلماتی
که قربانی انگشت های منند
همان انگشت که این بار
با اشاره پدر
از خانه بیرون ام کرد
سارا شاعریست که دست کلمات را می گیرد و به انظار عاشقی می کشاند.در میان هم سن و سالانش بسیار خوب می درخشد و اثر ها یی پر از اندیشه ها ی بکر از خود به جا می گذارد ،تنها ایرادی که به او دارم این است ،کمتر به ادیت شعر اش توجه دارد
با پوزش ،به دلیل اینکه منم در شعری پدرم از خانه بیرون ام کرد این اثر درخشان روی من چنان تاثیر گذاشت که انگار این اتفاق دوباره برای شاعری مونث به وقوع پیوست و آنقدر این شعر درونی من شد که با اجازه ی سارا با سلیقه ی من اینطور به تحریر در آمد .مرسی از شعر ات با احترام
هر طور صلاح می دانی انجام بده در مورد
شعر ممنون که ادیت شده ی شعر مورد پسند ات بود .با احترام
به خوانش شعر کوتاهم دعوتی
ساراخانوم
شاعره ی عزیز خانم بهرام زاده
با شعري تازه بروزم و مشتاق شنيدن نظرات ارزشمندتان
سپاس
تمام پانتومیم های دنیا را برای من آفریده اند
تا با گوشهایم حدس بزنم مثلن
فنجان قهوه ات به رنگ مو هات نمی آید
آتش
با یک معرفی کتاب و یک ترجمه و شعری از خودم منتظر نگاه شما هستم
سلام
به روزم با دو شعر جدید چاپ شده در روزنامه فرهیختگان شنبه 9/11/89
منتظر دیدگاه ارزشمند شما هستم
ممنون از محبت شما ساراي عزيز
دختر گل ام سلام!
به روز کرده ام و منتظر قلم و قدم ات
فدای ات
شعر خوبي بود. كامل و خواندني
شعر خوبي بود. كامل و خواندني
سارا جان من با فیلتر شکن وارد وب لاگ ات شدم ، قضیه چیه؟
دختر گل ام ، من دوستان ام را آسان به دست نه می آورم که آسان از دست شان به دهم . این هم طبیعی ست که دوست از دوست انتظار دارد حتا فقط یک احوال پرسی ساده دوستی ها را حفظ می کن اد . من شما ها را مثل دخترم دوست دارم و همیشه در قلب من می مان اید حتا اگر شما فراموش ام کن اید به هر دلیلی ، باز هم عزیز دل ام هست اید .
همیشه شاد باشی و سلامت !
شعر خوبی خواندم سارای عزیز
سلام به دختر گل ام
سارا جان آخرین شعرم را در پایان سال بخوان
ممنون
Post a Comment